دنیزدنیز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات شیرین

گلکم 4ماهه شدی فدات بشم!!!!!!!!!!!!1

1389/11/21 12:30
نویسنده : مامان لیلی
253 بازدید
اشتراک گذاری
عسل من ۷ اذر ۴ ماهت تموم شد وای که چقدر زود میگذره و خدا را صدهزار بار شکر که سالمی

همیشه سالم بمون نازنینم

شنبه بود که واکسن ۴ ماهگیتو زدیم .ایندفعه رفتیم با مامان جون یه جای دیگه واکسنتو بزنیم .اخه میدونی چیه دفعه یش که واکسن ۲ ماهگیتو رفتیم ازگل نزدیک خونه مامان جون زدیم خانمی که واکسنتو میخواست بزنه جواب سلام خودشم بزور میداد .یه مشت خورده بود پای چشمش فکر کنم شب قبلش با کسی دعواش شده بود. خلاصه دوتا امپول تو دوتا پای ظریفت زد که جیگرم کباب شد گریم گرفته بود ولی از روزی که واسه زردیت رفته بودم ازمایش بدم با خودم عهد بسته بودم قوی باشم تا بتونم در مواقع بحرانی راحتتر تصمیم بگیرم به همین خاطر جلوی گریمو گرفتم ولی تو یه گریه جانسوزی کردی که نگو شبش تب کردی با اینکه قطره بهت دادم تا صبح بالای سرت بیدار بودم نکنه حالت بد بشه که دیدم نه دختر من خیلی قوی تر از این حرفاست که من فکرشو میکردم.

 

خلاصه این دفعه رفتیم مرکز محلاتی و واکسنتو زدیم. تو خونه  خوابیده بودی که بردیمت تو مسیر همین جور تند تند واست ایت الله کرسی میخوندم و وان یکاد که دردت نگیره. که ناراحت نشی که نکنه یه موقع تو اون دوتا چشم قشنگت اشک جمع بشه که من طاقتشو ندارم.

وقتی رفتیم اونجا رو تخت که گذاشتمت بیدار شدی خیلی جای تمییزی بود بالای تختم پر از اسباب بازیهای رنگارنگ.مثل همیشه خنده رو بودی و خوشحال از اون همه اسباب بازی.

لباستو باز کردم و در همین حین شروع کردم برات توضیح دادم که میخوایم امپولت بزنیم تو هم همچنان معصومانه به من لبخند میزدی .خانومه بهم گفت پاتو بگیرم .پاتو گرفتمو سرمو بردم داخل روسریم تا نبینم چطوری نوک سوزن میخواد پای جیگر گوشموبخراشه. تا خانومه الکلو زد خودمو گفتم اخ داشتم حس میکردم داری درد میکشی منتظر بودم تو هم گریت در بیاد که دیدم صدایی نیومد چشمام همچنان بسته بود که یهو صدای جیغت در اومد یه جیغ بلند چشامو که باز کردم دیدم چشات پر اشکه و داری بهم میخندی. قربونت برم که اینقدر صبوری . قربونت برم که اینقدر ادمو شرمنده خودت میکنی.

دوباره شروع کردی با عروسکا بازی کنی و یکدفعه دیدم داری اواز میخونی چقدر خوشحال شدم که شادی خدا را شکر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)